در این نمایشگاه تعدادی از عکسهای این هنرمند تجربهگرا با نگاه آبستره به طبیعت، به نمایش درآمدهاند.
مطلبی که از نظر میگذرانید نگاهی دارد به آثار اخیر رضاکیانیان؛ البته به همراه نکاتی درباره بازار کنونی خرید و فروش آثار هنری در داخل کشور. میگویند دو چیز در جهان دیده نمیشود؛ آنچه خیلی کوچک است و دیگر چیزی که بسیار بزرگ است.
میگویند ذره ماسه و قله کوه در نظر اول دیده نمیشوند مگر آنکه به آنها دقت کنید. اما چیز دیگری هم هست که حتی با دقت کردن هم نمیتوان دید مگر آنکه چشم درون داشته باشید. چشمی که از پس ظاهر اشیاء افراد و به طور کلی چیزهای عالم، زیبایی و هنر را میبیند.
رضا کیانیان در نمایشگاه «عکسهای تنهایی» گوشهای از خلاقیت چشم درون را به علاقهمندان نشان میدهد که چگونه درختان همچون جهانی کوچک بازگوکننده عالم بزرگ میتوانند باشند.
قبلا آثار کندهکاری روی چوب کیانیان را در نمایشگاه خانه هنرمندان دیدیم و حسن انتخاب او را در تکههای چوب و روایت قصههایی از بازی فضاهای پروخالی چوبها دریافتیم. ولی اینبار، کیانیان به کمک تکنیکهای عکاسی دیجیتال و چاپ روی بوم سعی کرده جنبههای زیباییشناختی دیگری را در پس پوسته ساده درختان به بینندگان ارائه دهد.
مجموعه کارها در دو بخش سیاه و سفید و رنگی آماده شده و در تمامی تابلوها تاکید روی خطوط جداکننده و کنار هم قرارگیری سطوح همرنگ از ویژگیهای کلی آثار است اما در هر تابلو نوعی ویژگی خاص باعث میشود تا بیننده با دیدن هر کدام از آثار با شگفتی و اعجاز طبیعت مواجه شود.
اینکه کیانیان تنها انتخابگر زاویهای خاص و مقاطعی از پوسته بیرونی درختان بوده و درک هنری بیشتر ناشی از تداعی و حس تصور بیننده آثار است، شاید نوعی کملطفی به نگاه تیزبین و سلیقه هنری اوست چرا که وجود روایتی شاعرانه از خطوط، سطوح و رنگها تنها در انتخاب بخشهای کوچکی از تنه درختان نیست بلکه به چیدمان و نظم منطقی پنهان در همه آثار برمیگردد که نشاندهنده روحیهای پنهان از پویایی عکسهای کیانیان است.
اینکه چرا باید عکسها در زوایای نامتعارفی گرفته شوند و از حد معمولی به سوژه نزدیکتر شده تا اغراق در چین و شکنهای پوسته درختان حس دیدن یک تابلوی نقاشی را در ذهن مخاطب تداعی کند، بیشتر فرآیندی از جنس نقاشی است تا عکاسی و از اینرو وجود نگاهی آبستره به طبیعت پیرامونی را بیشتر میتوان در تابلوها مشاهده کرد تا روحیه یک عکاس تجربی.
اگرچه کیانیان تجربهگری است که در همه عرصههای هنری دستی داشته و گرایش او را باید بیشتر تجربی قلمداد کرد تا حرفهای؛ با این حال همان پختگی که در بازیگری او نهفته است همان سرحالی و شادابی ، در عکسها و مجسمههایش نیز نمود دارد.
سیاه و سفید یا رنگی
چه در آثار سیاهو سفید و چه رنگی عکسهای کیانیان نوعی تداعی درونی غیر از آنچه در ظاهر تابلوها وجود دارد نیز میتوان جستوجو کرد. چشم پیرمردی که به گوشه چشمی مینگرد، تنه زخم خورده سپیداری ایستاده و مقاوم، پوستهای خم شده در دشتی سرخ و یا چهرهای چروکخورده در میان زردها، سبزها و قرمزها. اینکه در هر تصویری چهره انسان یا رویدادی یا حالتی از زندگی بشری را میتوان یافت به علاقه کیانیان به روایت بازمیگردد؛در روایت آنچه دیده و میخواهد شعف این کشف خود را با دیگران قسمت کند و این بار عکاسی و چاپ روی بوم بهترین مدیوم برای انتقال احساسات درونی کیانیان و حس طبیعتگرایی او با مخاطب است.
درختان بیرون هم زیبا هستند
استقبال از نمایشگاه کیانیان در حالی صورت میگیرد که در نمایشگاهی مشابه که عکسهای هنرمندان و به خصوص بازیگران را به فروش گذاشته بود، کمتر مورد اقبال عمومی قرار گرفت.حال در ذهن بیننده این سؤال مطرح شود که چه تفاوتی بین نیاوران و میدان فلسطین است؟ آیا درختانی که در بیرون نمایشگاه وجود دارند، تفاوت را ایجاد کردهاند یا مخاطبان یا هنرمندان، شاید هم از نحوه کار مدیران است که یک نمایشگاه به رویدادی هنری بدل میشود و دیگری به فعالیتی اداری در کارنامه مدیریتی تنزل مییابد. هرچه هست درختان چه در عکس و چه در تابلو همانقدر زیبا هستند که در بیرون نمایشگاه به ردیف ایستادهاند تا چشم بینندگان را به خود معطوف کنند.
در دورانی که هر کس در هر موقعیتی از بحران اقتصادی و حجم کم کالای سبد خرید مردم سخن میراند، شاهد رواج فروش آثار هنری هستیم. به هر دلیل که باشد از تورم مالی گرفته تا افزایش نقدینگی بخش خصوصی و شاید تازه به دوران رسیدگی طبقهای خاص از ایرانیان، آنچه باعث خوشحالی است وجود آثار هنری به عنوان شاخص زندگی شهری است و دیگر این شهروندان هستند که برای اثبات گرایش هنری خود حاضرند هزینه گزاف بپردازند. آیا وقت آن نرسیده به جای مدیریت اقتصادی در عرصه فرهنگ و هنر به مدیریت فرهنگی با گرایش اقتصادی توجه کنیم و به شیوه خریدوفروش آثار هنری کیفیتی متعالی و در شأن هنرمندان دست یابیم؟